شخص نگارنده عاشق تیم فوتبال آلمان است.در هنگام مسابقات جام جهانی، وقتی تیم آلمان ایران را شکست داد تنها کسی که از فرط خوشحالی به سقف چسبیده بود شخص نگارنده بود که بعدها مفصلا کتکها خورد!.
شخص نگارنده از اینکه کشورش یکی از بزرگترین صادرکنندگان فیلمهای مستهجن در دنیاست خوشحال است. از اینکه معروفترین موجود دنیا بعد از مسیح و چارلی چاپلین، ماشین بنز است بینهایت مسرور است و از اینکه کشورش تابحال ٤ بار قهرمان جام جهانی شده و تا به امروز فقط طی دو جنگ جهانی خوار و مادر دنیا را یکی کرده بسیار مفتخر است.
شخص نگارنده که عاشق آلمان است، امروز یک دختر آلمانی دید! و بسیار بسیار مسرور شد. از عشق و علاقهاش به آلمان گفت و از غم غربت در بلاد کفار. از دوری از وطن گفت و اینکه چقدر مردم آلمان را دوست دارد و گاهی افسوس میخورد از اینکه چرا خون نسل هیتلر در رگهایش جریان ندارد. دختر سخت به او علاقهمند شد و گفت: «من کاملا شما رو درک میکنم. دقیقا همین احساس شما رو در مورد ایران دارم!. آخه پدر و مادرم مال ایران هستن و من که پارسال تابستون رفتم اونجا واقعا عاشقش شدم!».
شخص نگارنده از آلمان متنفر است. الهی مردهشورشان را ببرد!. کاش برقشان هم برود.
تا بعد...