امشب میخوام فقط از تو حرف بزنم، تو که با سکوت همیشه منو مجذوب خودت کردی. تو که همیشه به حرفها و نگرانیهای من با حوصله گوش دادی و هر وقت ناراحت و دلتنگ بودم، آغوش تو بهم آرامش داد. شقایق، دوستت دارم.
از اینکه در طی این همه سال همراهم بودی، از اینکه انقدر صبور و مهربون هستی و همیشه منو تحمل میکنی و بازم از اینکه با خوبی و بدی و سختی و نداری من همیشه ساختی و هرگز از چیزی شکایت نکردی بینهایت ممنونم. بخدا یک دنیا میخوامت...
میخوام بدونی که خیلی دوستت دارم و بابت تمام کارهای بدی که کردم ازت معذرت میخوام. از اینکه دیر به دیر میام پیشت، از اینکه اکثر شبها دیر میام خونه و تو منتظر من بیدار میمونی، از اینکه بعضی وقتها خسته رو مبل هال پای تلویزیون خوابم میبره و کنارت نمیام، از این همه بی توجهی و بی اعتنایی از صمیم قلب متٲسفم. تویی که خیلی خوبی و هیچوقت آغوش گرمت رو از من دریغ نکردی.
تو عشق من بودی. تو زمستون سرما منو با گرمای وجودت مال خودت کردی و در تنهایی لحظههام، دوتایی با هم زیر کرسی چپیدیم و تو صبورانه به درددل من گوش دادی. وقتی همه چی تموم شد، من تو تابستون خوشی غرق شدم، تورو کنار زدم و فراموشت کردم ولی تو هرگز ازم رو برنگردوندی. هیچوقت بهم «نه» هم نگفتی، حتی وقتی بهت گفتم که دیگه نمیخوامت و دیگه برام کهنه شدی. وقتی دختر همسایه از بوی خوش عطرت تعریف کرد، مهربانانه نوازشش کردی و در بغل خودت جاش دادی. دلت دریا بود، همیشه هست.
دوستت دارم، چون بین هیچ کس فرق نمیذاری. بعضی وقتها فکر میکنم که تمام این سالها باری بودم رو دوشت و از خودم بدم میاد. ولی همیشه افتخار میکنم به اینکه در کنار تو هستم و مطمئنم که همه آرزوی داشتن چون تویی رو هر شب خواب میبینن. میدونی، کار به جایی رسیده که پشت سرت میگن تا وقتی که هستی، زندگی باید کرد!.
هنگام تنگ دستی، در عیش نوش و مستی فرزند هرکه هستی، از دست هرکه رستی
شقایقم تو هستی، کن بغلم دو دستی! کین کیمیای هستی، آرد برم جهان را
دوستت دارم و امشب میبینمت...
شب بخیر
* «شقایق» اسم پتوی منه. ـ توضیح مترجم