.........................
«سلام، ببخشید من بطور تصادفی شنیدم که گویا با کامپیوتر مشکل پیدا کردی. دوست داری کمکت کنم ؟»
چشماش برق زد. نیم ساعت بعد وقتی از آزمایشگاه اومدم بیرون احساس خوبی داشتم.
نه بخاطر اینکه شمارهاش تو کیفم بود، فقط خوشحال بودم که بهش کمک کرده بودم.
آدم چقدر میتونه غم انگیز باشه آخه ؟!
..........................
(قدیمی)
قاضی رجبی پس از صادر کردن حکم اعدام فاطمه، به اتهام تجاوز جنسی به وی بازداشت شد.
امکان اینکه یکی از باندهای قاچاق اعضای بدن در قتل ٢٠ کودک دست داشته باشد خیلی زیاد است.
خانم پیرزاد، بخدا اشتباه میکنید. ما خیلی وقته که عادت کردیم.
..........................
شوهر خوب و بنلادن شباهتهای بسیاری دارند.
این روزها احتمال یافتن هر دو زیر صفر است!.
..........................
همیشه فکر میکردم قیافهشناسی چه کار مضحکی باید باشه.
دیروز یک آینه نظرم رو کاملا عوض کرد.
..........................
دخترکان خیال باف امروز، همان نویسندگان فردایند که بامداد خمارشان به چاپ دوازدهم رسیده.
اصولا ما علاقه عجیبی داریم درس عبرتی برای دیگران باشیم.
..........................
از چاقو برای آدم کشی استفاده کردیم، از مورفین برای اعتیاد.
از اتم برای اختراع بمب و از دینامیت برای پیروزی در جنگ.
دیروز با پاپا و مامی گشتیم و خوردیم. امروز وبسایت زدیم و از حقوق زنان دفاع کردیم.
دیروز نمیدونستیم فقر، گرسنگی و تنهایی یعنی چی. امروز وبلاگ زدیم و میخواهیم دنیا رو اصلاح کنیم.
واقعا عجب آدمهای خندهداری هستیم.