ـ چند روزه داره بارون میاد، اونم چه بارونی. از فواید بارون یکیش اینه که نظام زندگی من به کلی تغییر می‌کنه و از کامپیوتر، درس و دختر رو می‌گردونم به سمت هوای خنک، بوی خوب خاک، آب پرتقال، قلیون و کلی کتاب!.

ـ امروز عصر ماشین رو برده بودم که تو این هوای بارونی ترمزها رو دوباره چک کنن. چه مکانیک‌های باحالی بودن!. کلی گفتیم و خندیدیم. بیشتر از همه از اینکه یکیشون عینک به چشم داشت و راه به راه عینکش رو با پیراهن روغنیش پاک می‌کرد!. «قراره مثلا تمیز بشه، نه ؟!»

ـ یک چیزی خیلی وقته فکرم رو مشغول کرده. یکسری از عزیزان که تازه از ایران می رسن اینور آب خیلی باحالن. اون اولها که دلشون تنگه و اوضاع به کامشون نیست خیلی غریبی می‌کنن. هی غر می‌زنن، از در و دیوار گله دارن و هرچیزی رو که می‌بینن یاد مشابهش می‌کنن تو ایران که «وای ما تو ایران دمپایی داشتیم، نمی‌دونی چی بود!. بخدا دمپایی هم دمپایی ایرانی!». خیلی تنها هستن و خب برای دوست پیدا کردن و حرف زدن باید موضوع صحبت داشت. آقا چی بهتر از اوضاع حکومت ایران ؟ وضعیت مردم بیچاره ؟ این دوستان که تازه از ایران اومدن تو هر مهمونی و شب‌نشینی که میرن، هی می‌شینن از بدبختی ملت ایران و نابسامانی اوضاع و خرابی دار قالی میگن بلکه شاید باب گفتگو باز بشه، دل چهارتا برای مصیبت‌هایی که تو ایران این دوست عزیز ما کشیده بسوزه و نهایتا با هم دوست بشن و نخود نخود!.

کجاش خنده‌داره ؟ اینجاش که بعد از یکی دو ماه که اوضاع زندگی بهتر شد، به محیط جدید، زبان غریب و آدمهای عجیب عادت کردیم و تونستیم بفهمیم که زندگی همش در غر زدن خلاصه نمیشه و میشه ازش لذت هم برد، این دوست عزیز دلسوخته آزادیخواه وطن‌پرست بهتون میگه که «آره والله، ایشالله این آخوندها هم زودتر دیگه میرن مردم ایران راحت میشن!».

از من همیشه می‌پرسن با درد غربت و تنهایی چطور کنار میای ؟ «کدوم غم ؟ کدوم تنهایی ؟ انقدر سوژه دارم واسه خنده که نمی‌دونید. به فکرخودتون باشید. من از همه‌تون خوشبخت‌ترم!.»

Comments (0)





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل