ـ ببین، میدونم از زندگی خستهای. میدونم کارها خوب پیش نمیره و باز هم میدونم که چقدر از لحاظ عاطفی و احساسی تنهایی و بیکس. ولی اگه فکر میکنی من اینجا نشستم که قفس تنهایی تورو پر کنم و یا پابهپات به یاد بدبختیهات اشک بریزم سخت در اشتباهی چون زندگی انقدر باهام مهربون بوده که همین الانش کولهبار تنهاییهایی یکی رو به دوش میکشم.
ـ کی ؟
ـ دوست دخترم.
خندید.
Comments (0)