هیچ دقت کردی وقتی نویسنده‌ای زن [و ای بسا فمینیست] سعی در انتقاد موضوعی اجتماعی فرهنگی، تابومانند و مربوط به عرف داره، برای تحریک احساسات من و توی خواننده اصطلاح «دختر تنها» از غیب در نوشته‌اش ظاهر میشه که من و تو اشک تو چشم‌مون جمع بشه، نفس‌ها رو تو سینه حبس کنیم و زیر لب «آخی آخی» کنیم ؟

نگرانی‌های هسته‌ای:
ـ آه!..شما را به این دختران تنها سوگند...مرگ مادرتون این پرونده ایران رو به شورای امنیت ملی گزارش نکنید وا...!

روز جهانی ایدز:
ـ نگاه غمزده‌ و صورت معصومی داشت. پالتوی پاره‌ای به تن داشت و دست‌هایش از سوز سخت زمستان می‌لرزید. دخترک آروم اومد به سمت میز، نگاهش رو از من دزدید و از روی میز چنگ زد و یک مشت کاندوم برداشت و بعد در میان جمعیت گم شد.....آهای ؟ دلت سوخت ؟ گریه‌ات گرفت ؟! مرتیکه مادرقحبه، دفعه دیگه کاندوم مصرف کن!.

سن قانونی اعدام:
ـ غزاله درخشان، دختریست که این روزها به تنهایی در پشت میله‌های اتاقکی سرد و نمور در اوین انتظار چوبه دار را می‌کشد. غزاله که فقط ١٧ سال و ١١ ماه دارد، تنها دختر خانواده‌ درخشان است که روزی آرزوهای بسیار داشت ولی اکنون به جرم قتل دوست‌پسر سابقش که به او تهمت «زنیکه ایکبیری» را زد، زندانیست. آخر وجدان آدمی چگونه اجازه می‌دهد دختری به این تنهایی را که هنوز با سن قانونی اعدام یک ماه فاصله دارد اعدام کنیم ؟ آهــــــــــای آگای گاضی ؟ کوجایی ؟ بابا این دختره تنهاست. توروخدا اعدامش نکن. گناه داره ها....از ما گفتن!.

دوستان عزیز. شما رسما هویت «دختر تنها» رو لگدمال کردید.

Comments (0)





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل