میگه اخبار نگاه نمیکنم، حالم بد میشه. لابد تلویزیون دیشب ٤ تا بچه افریقایی نشون داده که شکمشون از زور گرسنگی باد کرده…یا دختری رو دیده که به جرم همخوابگی با در و دیوار سنگسار شده…ولی غمانگیز ندیدی رفیق. پسر ٢٩ ساله ندیدی که در ٨ سال گذشته پشت صندوق مغازهای ساعتی ٧ دلار گرفته و شبها کار کرده و از زندگیش راضیه!…دختر ٢٠ سالهای رو ندیدی که از ٣ مرد مختلف ٣ تا بچه قد و نیم قد داره. بهش میگم «احمق! تو که برنامهات بود بهش بدی. چرا کاندوم استفاده نکردی ؟» و میگه «چیزی احساس نمیکردم». با خودم فکر میکنم با این ٣ تا بچه، زندگی رو در منتها الیهاش و آخر عمر احساس خواهد کرد!. اینها غم انگیزه…باور کن خرابه همیشه خرابه بود، اگر خرابتر شد به جهنم. تو که خوشبخت دنیا اومدی چرا ؟ تو که همه چی برات حاضر و آماده بوده چرا ؟ و تویی که در و دیوار و دنیا صبح که از خواب پا شدی بهت مالیدن که «تو میتونی، تو قشنگی، تو بلدی، تو قادری، توانایی لعنتی!»…تو چرا ؟
شاید این نظام دنیاست. تو در خرابهای و من برجنشین و برتری من فقط از خوش شانسی بود. تو که بدشگون بودی و از ازل بدبخت، با طبیعتت در نیفت که غصه خوردن به حالت اتلاف وقته. ولی من که برگزیده خدا بودم چرا ؟ من که شانسم رو داشتم و به فاک دادمش چرا ؟! ایران نرفت به جام جهانی و دنیا به تخم هم حسابش نکرد. آلمان که میزبان بود چرا ؟
خرابه همیشه خرابه بود، اگر خرابتر شد به جهنم.