خردمندی رسید و مسئلت کرد «برادر، مگه مرض داری ؟!»
به نگاهی به گذشته درمیابیم که قاتلین ما همواره از نوعی غرور و افتخار بهره داشتند. نماد و یال و کوپالی داشتند و طرفدارانی مردمی که اسامی آنها را به روی پیشانی، بازو و یا آلت تناسلیشان خالکوبی میکردند. قاتلین در گذشته با افتخار فرد معصوم را با اسلحه و یا چاقو کشته و سپس بر روی دیوار سربلند مینوشتند «The hell with the Blind» (تا کور شود هر آنکه نتواند دید!) ولی امروزه به نظر میرسد آنان همگی سرافکنده و خجالتزده و طاقت رویارویی با عواقب آینده را ندارند.
حالا اگه یکی پس فردا اومد و بعد از کشتن یک سری خودش رو سر به نیست نکرد، آیا میبایست جوابگوی حرف مردم باشد ؟ آیا این انصاف است که انتخاب وی در زنده ماندن و نکشتن خود باعث شرمندگی سایر برادران و خواهران آدمکشی باشد که خود را ناکوت کردند ؟ هان ؟!
لطفا کمی انصاف به خرج دهید.