
ـ نظرت راجب وبلاگستان چیه ؟
ـ خوبه، فقط وقتشو کمتر کنن بهتره.
ـ چرا ؟
ـ عین هالیووده با این تفاوت که یادشون رفته بـــرَد پیت هم آدمه. قضیه [بخوانید: عواطف و احساسات صورتی] خــیـــلـــی بیشتر از اونی که باید، جدی گرفته شده.
ـ خب حالا که هالیووده میشه منم آنجلینا جولیش باشم ؟
ـ در روایت چنین آمد که خانمی، شدیداً مذهبی و متعصب با آقایی از آمریکا چت میکرد و در طی صحبت سعی داشت یارو رو متقاعد کنه که ایران و ایرانی با تصویری که دنیای خارج ازشون داره کاملا متفاوته...که دخترها و پسرها همه روشن فکرن و کسی سوار شتر نیست. خب ؟
ـ خب ؟
ـ آقای خارجی وقتی حرفهاش رو شنید گفت «من شنیدم که جوونها در ایران روابط سکسی بستهای دارند و تا قبل از ازدواج هیچ رابطهای ندارند. درسته ؟» و خانم که میخواسته کم نیاره جواب میده که «نه اصلا هم اینطور نیست. خیلی هم راحتیم از این نظر». یارو ازش میپرسه «خب شما خودت آخرین بار کی سکس داشتی ؟!» و دختره که جا خورده بوده منمن میکنه و میگه «والله...ممم...خب...پارسال!». یکی نبوده بهش بگه آخه زن حسابی، تو که داشتی خالی میبستی. چرا نگفتی دیشب ؟!
ـ خب ؟!
ـ حالا توام که داشتی خالی میبستی، آدم قحط بود ؟!