ـ یه دقیقه دست از سر کامپیوترت بردار، بیا یه چیزی بخور.
ـ میام...[رو صندلیش جابجا میشه]...الان میام. ببین. اینجا نوشته «دانشمندان و محققین از دیدن سوراخی عظیم در فضا متحیر شدند».
ـ خب چرا می‌خندی ؟!
ـ یعنی تو هیچ چیز خنده‌داری تو این مطلب نمی‌بینی ؟
ـ نه.
ـ بس که بی ذوقی. ببین، اولا من می‌خوام بدونم آخه سوراخ هم مگه عظمت داره ؟!
ـ خب آره.
ـ که چی ؟
ـ به خودی خود که عظمت نداره ولی آدم وقتی نگاش می‌کنه می‌تونه به عظمت خدا پی ببره.
ـ [غش غش زدیم زیر خنده] خیلی خری! یعنی همه آیات و تشبیهات و ابر و ماه و خورشید و کوفت و مرض که داعی و شاهد بر وجود رب جلیله رو ول کنم که چی، از دیدن سوراخ تو فضا به عین الیقین برسم ؟
ـ خب آره.
ـ ببین، هر روز که می‌گذره بیشتر متوجه انحرافات جنسیت میشم.
ـ بابا آخه سوراخ داریم تا سوراخ!
ـ آره...[ابروهاش رو میده بالا و به دوردست‌ها خیره میشه]...آره آره صبر کن داره یادم میاد. [با انگشتاش می‌شمره] پستانداران، خزندگان، نرم‌تنان، فمینیستان، سوراخان!
ـ عزیز دلم، اون سوراخ فضاییه که اینا دارن میگن. حسابش از بقیه سوراخ‌ها جداست.
ـ تو از کی انقدر سوراخ‌پرست شدی ؟!
ـ یعنی چی ؟
ـ فکر کنم یه چیزی تو مایه‌های نژادپرسته. چرا بین‌شون فرق می‌ذاری ؟ سوراخ سوراخه فرزند.
ـ نه ببین. مثلا سوراخ فضایی داریم، سوراخ لایه اوزون داریم، سوراخ...
ـ لایه اوزون ؟ اون که سوراخ نیست. یعنی سوراخش طبیعی نیست.
ـ بابا مگه زایمانه که طبیعی و سزارین داشته باشه ؟ لعنتی سوراخه دیگه!
ـ متوجه نیستی. لایه اوزون که از اولش سوراخ نبود. مصنوعیه و اصالت نداره. احتمالا باعث ننگ بقیه سوراخ‌هاست. حتما تو مدرسه هم زنگ تفریح همیشه غذاش رو تنها می‌خورده. می‌دونی، من همیشه فکر می‌کنم اگه خدا یه روز بیاد رو زمین و سوراخ اوزون رو ببینه، عربده می‌کشه که «آهـــــــــای کدوم مادر قحبه‌ای اینجا رو سوراخ کرده ؟!»
ـ [غش غش زد زیر خنده] اصلا تو حرف حسابت چیه ؟
ـ ببین تصور کن. دانشمنده صبح علی‌الطلوع از خونه زده بیرون، سر راه قهوه گرفته، سر کار با همه احوالپرسی کرده، تِلِک تِلِک وارد آزمایشگاه شده و تلسکوپ گذاشته به چشمش. بعد ٦ متر پریده عقب و داد زده «اوه مای گاد! چــــــــــارلــــــــی، یه سوراخ مــــی‌بـــیــنــــم!»
ـ [غش غش زد زیر خنده] بخدا دیوونه‌ای.
ـ دقیقا. من خیلی وقته تصمیم دارم این «Imagine» از John Lennon رو ادیت کنم، تصورات خودم رو روش بگذارم!.
ـ خب پس چرا معطلی ؟
ـ آخه تا می‌خوام بشینم تصور کنم هی از عظمت سوراخ...چیز...یعنی از عظمت خدا متحیر میشم!





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل