دیشب خواب دیدم جسدم روی میزی چوبی وسط یه هال سنگی افتاده بود و من از کنار تماشا میکردم. یکی پشت به من کنار میز ایستاده بود و با ساطور جسدم رو شقه شقه میکرد. محکم هر ضربه چاقو رو احساس میکردم ولی چیزی که نمیفهمیدم، درد.
وقتی از خواب بلند شدم فکر کردم خب الحمدالله که مرده بودم!.