(هم اکنون)
همکار هندی من مشغول به فون-سکس است. به این نتیجه رسیدم که نه تنها به طرز بسیار جاکشانه‌ای‌ بی‌ملاحظه است، بلکه دخترکی که از پشت تلفن پرو پاچه‌اش را می‌لیسد نیز به طرز فوق‌العاده‌ای‌ اعصاب خردکن و زق زقوست به نحوی که هر ۵ دقیقه یک بار زنگ می‌زند که مطمئن شود آیا همکارم از دوریش دق کرده و کهنه‌اش هنوز خشک است یا نه!

(۵ دقیقه بعد)
نه خیر. مرتیکه لندهور هنوز دارد پای تلفن با دخترک ور می‌رود. زیرچشمی نگاهش می‌کنم. شلوار لی تنگی پوشیده، پیراهنش از عرق خیس شده و مرتب روی صندلیش جا به جا می‌شود. کاش یک طوری گفتگویشان به هم ‌بخورد. مثلا در حین مکالمه، بی‌ آنکه حواسش باشد از شدت شهوت دستش ناگهان بخورد به لیوان و قهوهٔ داغ رویش برگردد! یا در حساس‌ترین لحظه مکالمه ناگهان رییسش وارد اتاق شود و او که کاملا غافلگیر شده از جا بپرد و لیوان سوزان قهوه به رویش برگردد! یا ناگهان شارژ موبایلش تمام شود و در کمبود آب، برق هم برود و…و…و…و لیوان قهوه رو زندگیش خراب شود!. در افکارم بلند بلند می‌خندم. عجب کیفی می‌دهد‌ اگر…آخ، آاااااخ. سوختم...این قهوهٔ دیوث…!

(۵ دقیقه بعد)
درد سوختگی کمی‌ بهتر شده ولی‌ شرمنده‌ام. شاید هر روز دیگری بود قضیه را درک می‌کردم ولی‌ شنیدن فون-‌سکس آن هم به زبان هندی واقعا شکنجه است!. برای اینکه دقیقا درک کنید، باید ارکستری را تصور کنید که نوازندگان آن را قورباغه، مرغ و کفتر تشکیل می‌دهند و بدون ذره‌ای ریتم و هماهنگی هر از گاهی‌ انگار که چوب به ماتحت جمیع‌شان فرو رفته باشد همه با هم شروع می‌کنند «بغ بغ، قد قد، قور قور!». حداقل به گوش من که اینطور می‌رسد.

(۵ دقیقه بعد)
نه که فکر کنید من با فون-‌سکس مشکلی‌ داشته باشم. لا ولله!. سکس پشت تلفن، پشت تلگراف، پشت مورس؛ سکس با بریل، به هیروگلیف؛ پشت دیوار، زیر پل، توی گلدون، روی لامپ؛ همه جوره خوب است. ولی‌ آخر خواهران، برادران، فــــــــــــــــاک!؛ در محل کار در یک اتاق ۲ نفره آن هم ساعت ۱ بعد از ظهر درست بعد از ناهار ؟ مگر شما ملت چقدر حشری هستید ؟! شخص نگارنده تنها موجودی را که می‌دانم در این ساعت سکس دارد اسب آبیست؛ به این دلیل که بابا، جاکش اسب آبیست!. اگر می‌فهمید که وضعش بهتر بود!

(۵ دقیقه بعد)
کم کم آرام شده‌اند. حدس می‌زنم یکی‌ از طرفین به ارگاسم رسیده. از شانس لعنتی، ما را هم با کسی هم اتاق کرده‌اند که نه ناراحتی جنسی‌ دارد و نه آلزایمر. با خودم فکر می‌کنم فون-سکس برای افراد کم حافظه واقعا غیر ممکن است. فکرش را بکنید: هر ۵ دقیقه یک بار باید از طرفشان سوال کنند «گفتی‌ دست من کجای سینه‌هات بود ؟!»

(۵ دقیقه بعد)
مرتیکه بی‌شعور بیشتر از نیم ساعت است که دارد زر می‌زند انگار نه انگار که ما هم احساسات داریم. نکند من دست آمیز فانتزی سکسی همکارم شده‌ام ؟ نکند او از بچگی دلش می‌خواسته با دوست دخترش پشت تلفن وقتی‌ سکس داشته باشد که یک نره خره دیگر هم رأس ۱ بعد از ظهر در اتاق باشد ؟! اگر اینطور باشد حتما ازش شکایت می‌کنم. پس چی‌ ؟ فکر کرده من اینگونه خدمات را مجانی‌ ارائه می‌دهم ؟ تو فانتزی های خودم هم زورکی ظاهر می‌شوم!

(۵ دقیقه بعد)
حتما دارند به هم تعارف می‌کنند که کی‌ اول کی‌ را بکند؛ این تنها توضیح منطقیست که برای طولانی شدن این مکالمه دارم. هندی‌ها مثل ایرانیان حاشیه‌روی را جزوی از شخصیت می‌دانند که قبل از هر چیز در ۳ مقدمه و ۲ در‌آمد، طبیعت و باد صبا و سایز آلت کوروش را به رخت می‌کشند تا در نهایت حرفشان را بزنند.

- آه آه هانی‌! دیروز در رویاهایم تو را دیدم. هنگامی‌ که خورشید از پشت ابر‌ها به بیرون تابید، جرقه‌ای از نور موهایت را فرا گرفت و صورتت همچو ماه درخشید و آتشی در روحم شعله‌ور ساخت که در همان لحظه یقین کردم امروز بعد از ظهر سر ساعت ۱ باید تو را بکنم!

(۵ دقیقه بعد)
سر و صدایشان بلندتر شده. با اینکه از بغ بغ قد قد کردنشان چیزی نمی‌فهمم ولی‌ سعی‌ می‌کنم حدس بزنم به هم چه می‌گویند؛ شاید به تحمل ماجرا کمک کند:

- بغ بغ، قد قد، قور قور!
- هان ؟
- ببخشید هانی‌ جون. گفتم سینه‌هاتو دوس دارم!
- اوه مرسی‌ عزیزم. بغ بغ، قد قد، قور قور!
- الهی قور کمرتو بزنه! (این قسمت از مترجم بود)
- حالا دوس داری چی‌ کار کنم برات ؟
- اول دلم می‌خواد بیای بغلم…بعد یواش یواش…ای جــــاکــــش بسه دیگه!
- بــــلـــــه ؟! با منی‌ ؟
- نه عزیزم. یک پسره دیگه تو اتاقه که هر ۵ دقیقه یک بار سرشو بین دو تا دستاش می‌گیره و داد می‌زنه «فـــــــــــــــــاک!». انگار نه انگار که ساعت ۱ بعد از ظهره و من می‌خوام تو رو بکنم!
- عجب آدم نفهمی!
- والله، تازه کجاشو دیدی. الان یواشکی‌ نگاه کردم دیدم تو اینترنت داره راجبِ اسب‌های آبی‌ می‌خونه!
- اسب آبی ؟! خدا مرگم بده. نکنه ما الان جزو یکی‌ از فانتزی‌های سکسی کثیفش شدیم ؟ نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه....!
- بغ بغ، قد قد، قور قور!
- قد قد، بغ بغ، قور قور!
- …
- …

با خودم فکر می‌کنم کاش کسی بود بغ ما را قور می‌کرد!





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل