امروز با دختری از بخش «مدیریت پیشنهادات» ناهار میخوردم. متاسفم که ترجمه بهتری برای عنوانش ندارم ولی بطور خلاصه توضیح کارش این است که وقتی برای خرید آبنبات به مغازهای میروید قرار است شما را قانع کند که علاوه بر آن به ۱۰ کیسه شکر، ۵ بسته قند و کلیه صادرات کوبا هم نیاز دارید.
امروز میفهمم که تنها، آن چیزی مهم است که به یاد میماند. اگر فراموش شد لابد هرگز اهمیتی نداشته. خیلی دوست داشتم از مکالمه با دخترک بنویسم ولی چیزی از حرفهایش به یاد ندارم.
بیچاره، دلم برایش میسوزد. فکر نمیکنم تا حالا سعی کرده بود یک ایرانی را به چیزی قانع کند!.