سوال هفته:
اگر شما از طرفداران بسیار زیاد درد، مرگ، جدایی و خودکشی هستید، آیا مایلید با پشت صحنه و رقص نور «دوپ تیس، دوپ تیس» بمیرید ؟!
پاسخ هفته:
هرگز. چون...
١ـ بعد از شنیدن آهنگ متوجه خواهیم شد نه تنها زندگی مان پوچ نبوده، بلکه اگر خداوند حتی فقط یک هدف برای ما در این دنیا داشته باشد آن حتماً این است که خواننده اثر را پیدا کرده و خوار و مادرش را در محل یکی کنیم که مزخرف نسازد.
٢ـ احتمالاً بعد از انجام مورد بالا، متوجه خواهیم شد که خودکشی نکردیم. پس روزها و ساعتها و ماه هایی که صرف قانع کردن خود مبنی بر پوچی زندگی و دنیا کردیم را بیخودی هدر دادیم. در اینجا از این موضوع شدیداً افسرده شده و خودکشی می کنیم، ولی همه ما را به عنوان شخصی که خوار و مادر خواننده را یکی کرد می شناسند که خب اصلاً کلاس ندارد!
٣ـ اصولاً «دوپ تیس، دوپ تیس» موجب تحریکات ناسالم و حرکات بی ناموسی و موزون شده و ما را از برنامه خود که مردن باشد عقب می اندازد.
٤ـ فرض کنید شما آماده خودکشی هستید و صدای «دوپ تیس، دوپ تیس» در پشت صحنه در حال پخش. درست در لحظه ای که آماده اید با سم تو سر خود زده و بمیرید دوستان شما ناگهان در اتاق را باز کرده و برای نجات به سمت شما هجوم می آورند که ناگهان با شنیدن صدای «الهی بمیری زلیخا حیف نون، جا کــشــا» خود آنها چاقو را از دست شما گرفته و در قلب تان فرو می کنند، باشد که دیگر چنین اراجیفی گوش ندهید.
٥ـ انسان سنت و آبرو دارد. فکر کردید صادق هدایت و هیتلر از این سوسول بازیها داشتند ؟ خجالت بکشید. در کل عمرتان که بدبخت و پوچ و ضایع بودید. حداقل با کلاس بمیرید.
٦ـ با دیدن چهره و عکس خواننده، با خود فکر می کنید چه همشیره ابلهی و احمقی بوده که این فلانی را مدتها تحمل کرده. پس در اینجا از خودکشی دست کشیده و کانونی جهت دفاع از حقوق زنان بی پناه تاسیس می کنید.
٧ـ اینگونه اشعار اصولاً به جای آرامش و دلداری، بیشتر موجب انواع بیماری های روانی می شوند. به اشعار زیر دقت کنید:
منو ول کردی آرمیتا می سوزه کونم بخدا
بدون تو چی کار کنم ؟ تو رو ممد نگاه کنم ؟
بیا برگرد هلاکتم قربون عشق داغتم!