بگذارید داستانی برایتان بگویم. در سالیان دور، شاهزاده ای بلند قامت و خوش سیما بر گلابدره ای فرمانروانی می کرد که مردمان آن از عجیب ترین انسان های روزگار بودند؛ تخم مرغ را از سرش می شکستند، «Inglorious Bastards» را «حرومزاده های جواد» ترجمه کرده و گمان داشتند که کتب مقدس شان بیشتر از گوگل چیز می دانند! روزی از روزها، وقتی شاهزاده در جنگل مشغول قدم زدن بود و از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود تابی به سبیل و بادی به شکم انداخته بود با ساحره ای بداخلاق و عجوزه روبرو شد که به او گفت سالهاست با مردی نزدیکی نکرده و طعم بوسه ای نچشیده. ساحره به او قول داد که در ازای لبی و بلکن لوچه ای، (و اگر اینها هم نشد کوپن برنج و روغنی!) هرآنچه شاهزاده آرزو کند را به او خواهد داد.شاهزاده اولین چیزی که به ذهنش رسید خوشمزه ترین لواشک دنیا بود، ولی از آنجا که نویسنده در انتهای جمله پیشین بر امیال پلیدش فائق آمد، از ساحره خواست که برایش زیباترین، شایسته ترین و باسوادترین دختری که نگران چاق نشان داده شدن باسنش در هیچ شلوار جینی نیست را خواستگاری کند. ساحره به او پاسخ داد که در مورد باسن قولی نمی دهد، ولی دختر مورد نظر او در کوهستانی چنگول پس از چهل سرباز و چهل پله و چهل اژدها درپس چهل پرده پنهان است. شاهزاده بوسه ای داد (پس چی، فکر کردید کوپن روغن رو داد ؟!) و پس از نبرد با چهل سرباز و گذر از چهل پله و پرتاب چهل کپسول مونواکسید کربن و دریدن چهل پرده، به قورباغه ای رسید. پس طی سنت مرسوم قورباغه را بوسید تا به دخترک برسد ولی چون نویسنده مرض داشت، طلسم دخترک او را تبدیل به کرگدنی کرد که تنها راه نجاتش همخوابگی با شاهزاده بود. پس شاهزاده با کرگدن خوابید و زان پس با دخترک به خوبی و خوشی زندگی کرده و فکری به حال باسن معلوم الحال نیز در آینده کردند که بر نگارنده تا بدین روز مجهول و غایب.
ممکن است که داستان بالا حتی ذره ای واقعیت داشته باشد ؟ و یا مهم تر از آن، اگر به واقعیت آن باور داشته باشید غیر از این است که به شما انواع و اقسام بیماری ها و اختلالات روانی را نسبت دهند ؟!
«...
باور فرقه رائلیسم بر آن است که زمین و مردمان آن سالها پیش توسط موجودات فضایی خلق شده اند که خود شبیه به انسان هستند. این فرقه درحالیکه ماورا الطبیعه را نفی می کند اعتقاد دارد که پیشرفت فوق العاده این موجودات در علم و تکنولوژی و مهندسی ژنتیک به آنها چنین قدرتی را داده و باور دارند که ادیان و مظاهر مقدسه آنها همه از جانب این موجودات (که خود نیز توسط موجودات خفن تری خلق شده) برای هدایت بشر آمده اند. رائل، یک خبرنگار فرانسوی و راننده سابق اتوموبیل در مسابقات ماشین رانی و پایه گذار این فرقه، در سال ١٩٧٤ در پاریس بشقاب پرنده ای دید و "با انسانی از سیاره دیگر ملاقات کرد و از او خواسته شد که سفارتی برای خوشامدگویی به این انسانها و بازگشت آنها به زمین بسازد. قد این انسان فضایی ١٣٠ سانتی متر بود با موهای تیره بلند با پوست زیتونی رنگ و تراوشی هارمونی و شادی در چهره داشت" و در عرض نیم ساعت به کلیه سوالات رائل در زمینه فلسفه آفرینش، جبر و اختیار، آخرت و طریقه مخفی کردن چاقی باسن در هر شلوار جین جواب داد.
بر طبق آمار به دست آمده، رائلیسم در ٨٦ کشور دنیا (که گلابدره نیز جزو آنهاست!) ٦٥ هزار عضو دارد.
...»
If one person believes in crazy, he IS crazy. If a million believe it, it's called Religion!