احمق عزیز، هیچ چنگولی در آلمان پیدا نمی شود که به قدرت پیشگویی مستر پاول «عقیده» داشته باشد. این فقط یک رسم سرگرم کننده و جالب با دخالت یکی از عجایب دنیاست که فقط خوراک یک روزش به اندازه یک هفته اجاره خانه شماست. فکر می کنید از کشوری که بنز و بی.ام.و را به دنیا معرفی می کند یا وقتی که فقط برای یک نقص فنی در ترمز ماشین، میلیونها خوردو فروخته شده را پس گرفته و خط تولید را اصلاح و متوقف می کند می توان انتظار داشت که آینده ملتی را با اعتقاد به یک عدد هشت پا تعیین کنند ؟ اگر بله، که خب خیلی خرید. اگر نه، که پس حتما مستر پاول یه چیزی سرش می شود. چرا از او تاریخ ظهور آقا را سوال نمی کنید ؟ البته این موضوع یحتمل است که مستر پاول در رابطه با آقا کم بیاورد چون خب کسی که یک سر و هشت پا (سودای سابق؛ ت.م) داشته باشد سرش خیلی شلوغ است و احتمالا فقط وقت گرانبهایش را صرف پیش بینی موضوعات بسیار مهمتر خواهد کرد.
دوماً، راست می گویید. اعتقاد به اینکه هشت پایی نتیجه مسابقه را به درستی حدس خواهد زد واقعاً مسخره است، ولی ظهور الهه نور و مشاهده جمال آقا در کنفرانسی با شرکت انواع ملل کافر جهان و آنهم فقط توسط یک نفر خیلی قانع کننده است. گیریم که به وقت ظهور، آن یک نفر پشت تریبون مشغول سخنرانی و بقیه همه پشت شان به آقا بود و ایشان را ندیده اند ولی با وجود هزاران دوربین فیلمبرداری زنده آیا حداقل می توان نتیجه گرفت که آقا فتوژنیک نیستند ؟! ثالثاً، هیچ وقت از خودتان سوال کرده اید که با وجود شرک و کفر و ظلم و استبدادی که سران کشورهای حاضر در کنفرانس در دنیا رقم زده اند، چرا آقا آنجا را برای ظهور انتخاب کردند ؟ چرا خانه کعبه، غار حراء و یا بیت المقدس نه ؟ آیا حداقل نمی توان نتیجه گرفت که ایشان هم مثل من و شما به دستشویی تمیز و WiFi مجانی علاقه دارند ؟
احتمالاً خواهید گفت که دخالت در کار خدا جایز نیست و او از طرق مرموزی وارد عمل می شود که ما درک نمی کنیم. خدا پدرتان را بیامرزد، استدلال منم که از صبح تا حالا همین است. تنها فرق ما این است که شما اسمش را گذاشته اید خدا، من بهش می گویم مستر پاول!
اما یکی از خصوصیات اصلی خرافه پسندان اینست که از واقعیت نه تنها به کلی دورند، بلکه در بسیاری از مواقع آنرا حاشا نیز می کنند. شبکه اول سیما در برنامه ای تحت نام «گزینه جوان» راه های موفقیت در کنکور را با دعوت از دکترکی بررسی کرد که نمی دانم تخصصش دقیقا چه بود، (اصولاً فهم سخنان کسی که بعد از اتمام هر جمله صلوات می فرستد کمی سخت است!)، ولی دو راه حل کلی برای آرامش اعصاب و روان قبل و در حین امتحان عنوان کرد. دکترک جان ادعا کرد (صــــلــــوات!) همانگونه که آسایش فکر و روان باعث روی خوش و خنده خواهد شد، برعکس آن نیز درست است. یعنی اگر شما ٢٤ ساعت قبل و هنگام کنکور قیافه ای شبیه زی زی گولو داشته باشید، قدرت تمرکز و پشتوانه فکری بسیار خفنی خواهید داشت. لذا، نگارنده سناریوی زیر را پیشنهاد می کنم:
ـ (در طول امتحان کنکور) آخ لعنتی، بالاخره سینوس تانژانت زاویه، بر اساس دیفرانسیل میل لنگه یا یاتاقان ؟ اه اه، چی بود پس ؟ بذار یه صلوات بفرستم...نه نشد، ای دکتر تو اون روحت! بذار ببینم، اممم....آها آها، تو مراسم ختم لره تو بلندگو میگه «مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین». یکی داد میزنه «مرحوم گه خورده، ما به احترامش می پوشیم» ها ها ها...ها ها ها...حالا تمرکز...آهــــــــــــا، آب! H2O بود دیگه...همینه، دمش گرم.
علاوه بر این، دکترک جان عنوان کرد که اگر احیاناً در حین امتحان با آشفتگی حافظه، کمبود تمرکز، ضعف جنسی و باد نفخ درگیر هستید، کافیست که انگشت حلقه دست راست را به روی انگشت شست خود نهاده، فشار دهید و به یک خاطره خوب فکر کنید. اینکه به وقت باد نفخ، دوست مادر به خطا، آخر چه خاطره خوشی غیر از قابلیت گوزیدن به یاد آدمی میاید به کنار، ولی احتمالا اگر فشار انگشتان مربوطه کفایت نکرد، لابد باید شلوار خود را پایین کشیده، کون برهنه دور آتش بچرخید و «کومبایا» بخوانید. دکترک جان، سوال یکی از بینندگان مبنی بر اینکه «شاسکول خر، وسط امتحان آتیش از کدوم گوری بیارم ؟!» را با پاسخ نداد و با صلواتی دیگر بر بهینه بودن مصرف برق تاکید کرد که در همان لحظه برق ما نیز خدا رو شکر قطع شد و این مطلب نیز به پایان رسید.