دیدین بعضی وقتها یه برنامه تلویزیونی، گزارش مطبوعاتی یا مصاحبه رادیویی چنان تصویر خوش آیندی از شما به شما میده و ایقده با تفسیر و تشریح و نمودار شخصیتی که ازتون داده میشه حال می کنین که بی اختیار بلند می شین و بغضی قلپی تو گلوتون گیر می کنه و دست بر سینه افتخار می کنین که فلان هستید و از تبار بهمان ؟

ما که ندیدیم ولی به والله این همخونه جدید و چینی من، گمونم از ١٠-١٢ سال پیش هنوز تو کف کارتون فوتبالیستا و پوکه مون و ایناست. من که از این بشر تا الان جز یه چشم ندیدم! بیخود نیست همش داره به در و دیوار می خوره. بعدش هم نمی دونم چه اصراری داره که هرجا میره چراغ رو روشن و در رو باز بگذاره ولی گمونم در این رفتارش حتما از بالا در راستای سیاست های کلان اقتصادی کشورش خط می گیره. در که باز می مونه، حس کنجکاوی بشر هم تحریک میشه که بریم ببینیم کی اونجاست ؟ چه خبره ؟ چراغ چرا روشنه ؟ اینو که کی کرده ؟ که تا به خودت بیایی می بینی جیبت خالیه و تو انبارت جنس وارداتی.

دیگه فقط کم مونده باد شکم صادر کنن که اونم با این نرخی که چینگ چینگ جان در پخت و پز پیش میره...





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل