بهش میگم «ده آخه مادر ... (ادامه مطلب از نوار مصاحبه پاک شده است)، این چه مزخرفیه به خورد من دادی ؟ من ٢٠ ساله دارم زور می زنم مزه این لامصب از یادم بره، بعد تو نه تنها زرده و سفیده رو با سرکه و خدا می دونه چه چرند دیگه ای قاطی کردی، بعد اومدی قاچ های خوشگل گوجه فرنگی چیدی روش که منو گول بزنی ؟ خوبه پس فردا بیام بهت تاپاله تعارف کنم که روش توت فرنگی شکل قلب چیده شده باشه ؟!»
چینگ چینگ جان به من یادآوری می کند که این غذا دارای کلیه مولکول و ویتامین هاییست که تابحال توسط بشر شناخته شده و او و عزیزانش سالها و دهه هاست که در سختی و نداری با آنچه که من از آن تحت عنوان «زهرمار مادرقحبه جوشانده شده در سرکه بی ناموس» نام می برم روزگار گذرانده اند. خواستم از او سوال کنم آیا فکر نمی کند دلیل اینکه ژن نسل و اجدادش هم طی سالها با زهرمار مادرقحبه مشارالیه این چنین توسط اون گوجه فرنگی ها خوشگل خوشگل به فاک رفته، آن است که وقتی این لامصب را می خوردند اصولا تا یکی دو روز همچین معده شان فراموش می کرد که در بدن دقیقا باید چه کار کند و تو گویی خاطرات شملچه را زنده می کرد...که ناگهان لامپی بالای سرم روشن شد و فهمیدم آنچه که من تا به امروز در رستوران ها و یا فست فود های چینی خورده ام، اصلا آن چیزی نیست که چینگ چینگ جان و در و دافش در بلاد می خورند. یعنی این لامصب ها حتی غذایی که صادر می کنند هم تقلبی است!
چنگولها!