شاید این سوال چرخان را در اینترنت دیده باشید که «درد زایمان بدتر است یا لگدی بر بیاضین ؟»

فکر می کنم مریض جالبی برای هاوس می شدم. پا درد بدی دارم که فقط شبها از ساعت نه بعد شروع می شود، فقط وقتی دراز می کشم و فقط از زانوی پای چپم به پایین درد می کند. بعضی شبها شدت درد به قدریست که باید حداقل نیم ساعت پاشوره کنم که خوابم ببرد. خلاصه چه سر زا باشید و چه لب مرز خواجوی، خدا نصیب جفت تان نکند.
نشستم تئوری پردازی می کنم که شاید از نشستن، بی تحرکی و کار است ولی من شنا و فوتبال بازی می کنم و پیاده روی. شاید فشار روانی-عاطفیست ولی به والله از بس این «رازول» را در تخته نرد بردم و «زامبیز» بازی کردم و به «ندای وظیفه» پاسخ دادم و فیلم دیدم و گودریدم و چه که حد ندارد. شاید روماتیسم عفونیست، شاید سرطان استخوان...اصلا یه بار خواندم که بهم تابیدن اعصاب در بیضوان موجب بروز یک سری حملات عصبی در مردان شده که درد آن متعاقبا در جای دیگر نمایان می شود. بر اساس این تئوری، مادر به خطایی بی ناموس با نواختن لگدی قایم دقیقا بر بیضه راست چنان اعصاب تخم بدبخت ما را درهم نوردیده که او هم هرچی داد و فریاد داشته سر زانوی پای چپم خالی کرده. خلاصه سرتان را درد نیارم، بساطیست...

به والله حامله ام. این تنها توضیحی است که برایم باقی مانده.





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل