صبح ساعت نه یه کنفرانس تلفنی داشتم، انقدر عجله کردم که یادم رفت عینکم رو بیارم! گه! (با لحن و ترجمه خارجکی خوانده شود، ت.م) هنوز چشمم شروع نکرده، ولی در تلاشم که زودتر در بیام و برم مکان تا سردردها شروع نشده.

یک عینک جینگولی هم دارم که نگو. قبلیه خیلی خوب بود ها، ولی زیادی شل و ول و با انعطاف بود. عینک جدید همچین بگی نگی یه نیم کیلو تپل تره!

پ.ن: نور لپ تاپ رو تا سر حد مرگ آوردم پایین! دل اصلا همینه دیگه، عروسم اگه بود که اینطوری نبود. واسم چایی هم میاورد میشستیم از دکستر بد می گفتیم می حالیدیم!

پ.ن: راستی شما هم می دونستین لپ تاپ های اپل فن نداره؟ رفیقی دیروز می گفت حتی حافظه هم ندارن. یعنی لازم ندارن، هرچی بخوای ثبت و ضبط کنی تا ابد یادشون می مونه. کارت حافظه و این ننر بازیها چیه بابا!

پ.ن: پیوست از خود نوشته بزرگتر شد ، ها ها! ما اینیم!





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل