کلا هفته...چی؟ هفته خیلی خوبی بود ولی دو نیمه متفاوت داشت. دیشب بالاخره سیزن ٣ فرینج رو دیدم. یکی از دلایلی که از این سریال خوشم میاد تخیل خفن و اتفاقات عجیب غریبیه که می تونه بیفته. مثلا فرض کن آدم بتونه با ذهنش یه چیزی رو آتیشش بزنه، یا مثلا فقط با اشاره ابرو دیگران رو وادار کنه یا یه قوه مغناطیسی-فیزیکی-اتمی-چنگولی راه بندازه که بیان اونو ببرن! فـــــــک کـــــــن، چه حالی بکنیم ها! اینا رو میگم که بگم حوصله ام از سریال سر رفته چون الان که می خوام قسمت ٤ رو شروع کنم داستان انقدر در هم پیچیده و چنگول شده عین اون گور به گور شدگان که فکر نمی کنم خود ملت هم سردر بیارن چه غلطی کردن. ملت!، ها ها. من فقط از ادا اطوارهای والتر خوشم میاد. فرض کن داری انواع اقسام تئوری های فیزیک اتمی هستی رو آزمایش می کنی، روح رفیقت رو با چنگال و اسید سولفوریک احضار می کنی و با استفاده از قوات شیطانی و روح القدس و فرمولهای آنگولایی گوز رو تبدیل به عطر می کنی، یه دفه اون وسط برگردی به همکارت بگی «اوه، همشیره...هیچ می دونی آب نبات چقدر دوس دارم خوجله موجله؟!»

فقط منتظر هاوس هستم. عزیــــــــــــــــزم!

الان در منزل تنها نشسته ام. هیچ کاری هم ندارم و نمی خوام بکنم. خسته شدم بابا، پدرمو درآوردن! فقط ولوجان هستم، از سرمای هوا لذت می برم. من خیلی سرمایی ام، به شرطی که آدم وسایل و ابزار گرم شدن رو داشته باشه، وگرنه کون پاره است. نه مثل خونه ما که صبح یکی بلند میشه میگه آقا پنجره ها و درها رو باز کنید هوای تازه بیاد، ما هم زیر شونصدتا لحاف و پتو و فلان بخزیم، بخاری رو هم روشن کنیم که خراب باشه و باد سرد بده بیرون! تازه خونه ما هم بد خونه نیست، خرت و پرت توش زیاده ولی اونجوری که من دوس دارم نیست. آدم توش چندان احساس راحتی نمی کنه، سوای اینه که اول از همه چیز، خب...باید...خوشگل باشه!

امیدوارم قضیه گلی هم تموم شه بره. خسته شدم بابا، اصلن به هر دلیل مزخرفی هر کاری کرده که کرده. به ما چه؟ کلا به نظرم میاد ما ایرانیا عادت نداریم هموطنان عزیز رو عریان ببینیم. جذابیتش بیشتر بخاطر تازگیشه، وگرنه بوب که همه جا بوب می باشد و لا غیر.

هی، گفتم بوب و داغ دلم تازه شد. ای خواهر...هی!

پ.ن: وسوسه شدم برم این بازی پلیدی مقیم! رو نصب کنم ببینم چیه، بلکه یه حالی ببریم. اوه اوه، گفتم بازی، الان که بیکارم بد نیست برم ندای وظیفه رو وصل کنم به تلویزیون ٥٥ اینچی حالی ببریم ها.

پ.ن: دلمان که تنگ است، و می خواهد...خیلی.





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل