امروز تصمیمیدم که این فیلم جدید وااااااااارد رو ببینم، چیه که انقدر تو بوق و کرنا کردن خفنه و اینا. تو اخبار هم خوندم که فینچر عزیزتون اجازه نداده که فیلمش تو هند و جاهای دیگه موقع اکران سانسور بشه. ظاهرا یه سری صحنه های خشونت بار داشته که گفتن برای آحاد ملت غیرقابل تحمله و اگه بخوای ببریم رو پرده باید اینا رو بزنی از فیلمت. اونم گفتی سوسکی عمو جون! خبر ندارن که خشونت در همه جا و همه فرمی قابل تقدیر است، نه تعدیل و لا غیر!
دیروزم سر این قضیه تصادف به سرور ملت به میزان هزار بار در ثانیه، لپ تاپ منو گرفتن که اسکن کنن و ٣-٤ ساعت طول کشید. منم زدم بیرون برم سینما تا اینا کارشون تموم میشه. گفتم شرلوک شاید بشه ببینم وسط سینما نیروانا بهم دست بده که حاشا و کلا، هی هی. شانس هم نداریم، لهجه انگلیسی چه ها که نمی کنه با ملت! ولی بعد فیلم رفتم ببینم یه کفش جینگول می تونم پیدا کنم و در ذهنم بود که چنگولی در دوران ماقبلی کامنت داده بود که «اینا چرا همه شون عین همه؟» و واقعا هم همینطوری بود. در مدل کفش های مردونه اصلا تنوع وجود نداره و منم تقریبا دنبال چیزی بود که بند نداشته باشه. هرچی دیدم سوای رنگ عین هم بود ولی آخرش ٢ تا پیدا کردم که یکی مال پوما بود و اون یکی مال یه چی دیگه که الان یادم نمیاد و دومی بند داشت و یه کم حالت کتونی. خیلی خوشگل بود. فکر کنم دوتاشو بگیرم ولی اون که مثل کتونیه احتمالا در آب و هوای گرم و مرطوب خیلی به کار نمیاد. پای آدم می پزه! ولی خوب چه کنم که کفشمون هم باید...خوشگل باشه!
الان خونه تنهام و این مبل ها هم هی بهم چشمک می زنن. چه کنم که ولو جانی هستم با دست و امکانات خالی! همیشه یه جای کارمون باید بلنگه دیگه، وگرنه روزمون که شب نمیشه. (دو نقطه دی!)