«...و این عنکبوت های غول آسای ماده، پس از آمیزش با عنکبوت نر، او را کشته و می خورند».

- چی؟ می خورنش؟!
- آره دیگه.
- واسه چی آخه؟
- چم دونم. آخه ببین، همه کارو این ماده هه می کنه. تار رو که اون می بافه، غذا رو که اون پیدا می کنه، بچه ها رو که اون می زاد و بزرگ می کنه. اون نره نشسته فقط داره هیکل گنده می کنه. خب اینم می خوردش که خیالش راحت شه!
- ببینم، یعنی نره می دونه که بعد از سکس قراره کشته و خورده بشه؟
- خب نمیشه که ندونه.
- یعنی تو داری میگی این عنکبوت نره، مثلا نشسته با ملت فوتبال نگاه می کنه، بعد تا سر و کله لیلا پیدا میشه میگه «خب بر و بچ ما رو دیگه ندیدین حلال کنید»؟!
- خب نمیشه که ندونه بعد اینا دوتایی با هم برن بیرون، رستوران، سینما، پارک، فلان. آخر شب وقتی دختره رو می رسونه دم خونه، لیلا برگرده به غلامعلی بگه «خب عزیزم، خیلی به من خوش گذشت، واقعا شب رویایی بود» بعد یهو چنگشو توش فرو کنه و یو ها ها ها!
- یعنی این نره، غلامعلی، تمام عمرش و هدفش اینه که هی هیکل گنده کنه که روزی بعد از سکس ماده بزنه چپه اش کنه...و بخوردتش؟! آخه چرا؟
- بابا قانون طبیعته دیگه. من چه می دونم.
- اونوقت بقیه عنکبوت ها چی میگن؟ نمیگن «نرو دادا، این دختره عاقبت نداره»؟! نمیگن رفقاشون هر شب با این دخترا میرن بیرون چرا یهو ناپدید میشن؟! می دونی، من فکر کنم اینا همه از بچگی با هم بزرگ شدن، کلا غلام از کودکی تو کف لیلائه بوده. دیگه آخرش گفته جهنم. بمیرم ولی بذار حداقل یه بار با این بخوابم!
- آره دیگه.
- عجب. واقعا ملت واسه سکس چه کارا که نمی کنن.





کلیه حقوق این وبلاگ، اعم از مطالب و طراحی متعلق به هیچکس حتی شخص نگارنده نبوده، وی هیچگونه مسئولیتی بابت محتوا قبول نمیکند.













برای جستجو در آرشیو وبلاگ از فرم زیر کمک بگیرید:














شخص نگارنده
پروفایل
و روی صحبت من با شما همشیرگان است
وجه تسمیه وبلاگ
پرسش و پاسخ
آدرس ایمیل